روشنایی زندگی ما

بدون عنوان

سلام نازنین مامان ببخشید که چند وقت تاخیر داشتم . اصلا نمیدونم آخرین بار کی بود .حدود 2 هفته است که شما مستقل راه میری و حداقل یکی از دغدغه های من تموم شد. از رشت که اومدی برات پرستار گرفتیم چون دیگه مهد نمی ری و از موقعیی که مهد نرفتی خداروشکر مریض نشدی . هفته دیگه امتحانهای مامان شروع میشه ولی من هنوز فرصت نکردم که درس بخونم چون تا کتاب میارم تو میای سروقتم که کتابمو خط خطی کنی . وهمیشه با انگشت نشون میدی که نه نه ولی باز کارخودتو میکنی . خیلی کلمات تازه به کار میبری هرکی درمیزنه میگی کیه . با الو حرف میزنی . صدای هاپو ببعی و پیشی رو  در میاری . فامیلیتو میگی . هرکی هر کلمه ای بهت میگه تو عینا " تکرار میکنی. خلاصه کلی دل منو بابا...
28 آذر 1393
1